نماز
رازو نیاز با خدا
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این كه متوجه شود از بین او و مُهرش عبور كرد. مرد نمازش را قطع كرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی. مجنون به خود آمد و گفت: من كه عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو كه عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی كه من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |